بدون عنوان
اولین کیک تولد واسه اهورایی
دست عمو مجید و خاله سارا و انوشا جووون درد نکنه دو شب بعد از تولد اهورایی اومدن پیش ما و واسه اهورا یه دونه کیک خوشمزه و کادوی تولد اوردن مممنوم از همتووون و چون عکسا تو گوشی بابایی بووود این پست یه کم دیر شد و خاله سارا تا اهورای شیطووون رو گذاشت کنار کیک که من ازش عکس بگیرم اهورا پاش رو کرد توی کیک ای پسر شیطوون ...
نویسنده :
مامان شبنم
0:37
دایره لغات اهورایی در یک سالگی
گل پسر من کلی کلمه یاد گرفته البته از اواخر ماه دهش چند تا کلمه کوشولو میگفت اما مامانش وقت نکرده که واسش پست بزاره دس دس :دست دست میگم اهورا جووون :میگی بله:ب میگم کجا بریم میگی دددددددددد سگ چی میشه :دااااااا خرسی:تسی اب:باب پی پی که میکنی میگی :تدم گربه:تت کلاغه میگه:تار تار ساعت 5 هم که میشه میخواهی بری ددر همش میگی بریم بریم امان از دست این پسر ددری
نویسنده :
مامان شبنم
9:20
تولدت مبارک عزیز ترینم
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست ای جان من ، این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت اهورای من هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گر...
نویسنده :
مامان شبنم
10:32